توضیحات
زرنیخ زرد
در کتاب همدرد، هر طال و رقى را به نام طبى: MUDIHPLUSIRT- IINSRA نوشته است که از آن در داروهاى معالج سوزاک، آتشک، درد مفاصل، مقوى اعصاب و باه و قرصهایى به نام حب سین، استفاده شده است.
زرنیخ زرد را به نام EDIXO CINESRA WOLLEY نوشته است که آن را با آلماس و جیوه و عرق لیمو و روغن کنجد مخلوط نموده، روغنى براى قوه باه و امراض آلت تناسلى ساخته است و اما سم الفار که زرنیخ ساده است به نام EDEXO CINESRA نوشته شده است که آن را نیز براى امراض معده، قلب، کم اشتهایى، لاغرى و ضعف باه و بدن استعمال مى کنند.
در بعضى نسخه هاى امراض خون و کم خونى هم استعمال شده است. «۲»
به قول دستور بریتانى کلمه ارسنیک از کلمه یونانى آرسین به معناى مذکر، گرفته شده است.
ترکیبات مختلفى از آن بیان شده و همچنین با بسیارى از مواد شیمیایى مخلوط شده است. در زمان سابق آمپول آن را که B. A. X مى گفتند، براى امراض سفلیس و سوزاک و آتشک استعمال مى کردند ولى بعد از پیدایش آنتى بیوتیک از آن استفاده نمى شود.
(۱)- گیاهان دارویى، دکتر على زرگرى، ج ۳، ص ۳۴۱.
(۲)- همدرد، صفحات ۱۹۳- ۱۳۴- ۱۰۵- ۹۴- ۹۳- ۹۲.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج۳، ص: ۳۱۸
محلول آن را NOITULOS- REWOLF مى گویند و از طرق مختلف براى اشتها آوردن امراض معده و قوه باه استعمال شده است نیز در بسیارى از سموم ضد حشرات از زرنیخ استفاده شده است. آن را سم قاتل معرفى کرده و جرعه آن را ۳ میلى گرم نوشته است. جرعه محلول آن را ۳ قطره بیان کرده است. «۱»
زرنیخ مانند گوگرد از بخارات درست مى شود و پنج قسم مىباشد: ۱- زرد ۲- سرخ ۳- سفید ۴- سبز ۵- خاکسترى (سیاه).
زرنیخ رنگ زرد براق را زرنیخ و رقى، طبقى، بدخشى و در هندى هرتال طبقى مى گویند.
زرنیخ سرخ را منسل گویند و بهترین آن صاف است و زود گرم مى شود و مى شکند و از سوختن آن بوى گوگرد مىآید آن را در یونانى فلقندیتون و فلوقیون مى گویند.
زرنیخ زرد رنگ ساده را که براق نیست در عربى زرنیخ النوره، داء الشعر و در سنسکریت پنداکیه و در هندى گوبر یا هرطال مى گویند.
زرنیخ سفید را در هندى گورنتى مىگویند. «۲»
زرنیخ را بعضى زرنیق گویند و این دو لفظ تازه نیست و به رومى زرنیخ را لاذراخوس گویند و معنى او زردرنگ بود و او را ارسانیقوس گفته اند و بعضى سندراخوس گویند و به رومى ارسانیقون زرد را گویند رنگ سرخ را سندرخا گویند.
و به لغت لاتینى اوربیمنت گویند و به سریانى زرنیخا و به پارسى زرنى گویند و هر چه سرخ بود او را به هندى منسل گویند و زرد را هرتال گویند.
و خوزى گویند زرنیخ سه نوع است: یک نوع سپید است و این نوع زهر است، و نوع دیگر زرد است، و نوع دیگر سرخ، و معدن زرد به ارمنیه است و نوع دیگر سرخ و زرد در بغداد بسیار باشد و بغدادى بهتر باشد از ارمینى. و خوزى گویند از او نیکوتر آن است که جرم او پهن باشد و تنگ و به شکل سنگ و لون او زرد باشد و در جرم او سبک نباشد.
(۱)- دستور بریتانى، صفحات ۵۲۵- ۷۹۲- ۲۸۲.
(۲)- لاثانى لغات الادویه، ص ۲۸۰.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج۳، ص: ۳۱۹
یک نوع دیگر او آن است که جرم او درشت است و لون او به لون زرنیخ مى باشد و در منفعت به از نوع اول است و معدن او در زمین بنطس مى باشد و گویند: این نوع را از ارمنیه به بغداد مى برند و بعد از او در اجزاء او به سبز مایل است.
و آنچه از انواع او سرخ است معدن او از نواحى نیشابور است و در کتاب احجار آورده اند که نوعى از انواع زرنیخ خاک فام است و یک نوع خاکسترى فام است. «۱»
ارجانى گوید: جمله انواع زرنیخ گرم است در چهار درجه و آنچه از انواع او زرد است موى را بسوزد و اگر بر عضوى دیرتر بماند پوست را هم بسوزد.
و زرنیخ سرخ چون با موم روغن به هم آمیخته شود گر را سود دارد و شیرینه سر را که از او زرداب ترشح کند و آنچه را که در بینى و دهان پدید آید منفعت کند و دمه و تاسه را بخور کردن به او مفید است و طلا کردن به او خون مرده را که در زیر پوست جمع شده باشد به واسطه زخم چوب و امثال آن متفرق کند و کبودى اندام را ببرد و شپش و رشک را نیز بکشد.
به هندوى هرتال خوانند. انواع است: زرد و سفید و سرخ و سبز و تیره. بهترینش زردى بود که طبقه طبقه بر روى یکدیگر باشد و از وى بوى کبریت آید و به پارسى زرنیخ بدخشى گویند. گرم و خشک است در سیوم.
چون به چربى بز طلا کنند، جرب و سعفه را نفع دهد؛ و چون بر موضعى که خون در او مرده باشد، بگذارند، اثر آن را ببرد؛ و چون به آب برد نیکتر ساخته، بر عضوى که مویش کنده باشند، صبح و شام ضماد کنند، از آن عضو دیگر موى نروید.
و مداواى کسى که زرنیخ خورده باشد، قى به آب گرم کنند و بعد از آن آب گرم، روغن و جلاب و روغن کنجد یا روغن بادام دهند و شیر تازه و لعابات به کار برند.
ریاض الادویه، ص: ۱۰۴
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.